این ایده خیلی خوبی بود که صاحب کافه همسرش را پشت پیشخوان بگذارد. مشتریان دسته دسته آمدند. بله، همسر نیمفومونی همیشه توجه بیشتری را طلب کرده بود، اما حالا برای تجارت خوب بود. جذابیت های او همیشه در تجارت بود، قهوه و همچنین الکل فروخته می شد و حتی افراد همیشگی خود را داشت. حتی یک باریستا هم می توانست به شهرت برسد اگر شوهرش اهمیتی نمی داد.
آکجان| 35 چند روز قبل
بد شانسی!
شاهزاده| 9 چند روز قبل
من خودم او را لعنت می کنم.
بیجوی| 36 چند روز قبل
بیا اینجا اگه میخوای من رو لعنت کنی
بارکاس| 26 چند روز قبل
میلنا، من تو را می خواهم!
ماکسیک| 24 چند روز قبل
کاتیا یک شماره به من بده
سکس| 59 چند روز قبل
آره عمیق تر از اونه این کاری است که او انجام می دهد.
این ایده خیلی خوبی بود که صاحب کافه همسرش را پشت پیشخوان بگذارد. مشتریان دسته دسته آمدند. بله، همسر نیمفومونی همیشه توجه بیشتری را طلب کرده بود، اما حالا برای تجارت خوب بود. جذابیت های او همیشه در تجارت بود، قهوه و همچنین الکل فروخته می شد و حتی افراد همیشگی خود را داشت. حتی یک باریستا هم می توانست به شهرت برسد اگر شوهرش اهمیتی نمی داد.
بد شانسی!
من خودم او را لعنت می کنم.
بیا اینجا اگه میخوای من رو لعنت کنی
میلنا، من تو را می خواهم!
کاتیا یک شماره به من بده
آره عمیق تر از اونه این کاری است که او انجام می دهد.