# آنقدر لعنتش می کردم که دیکم گیر می کرد و جیغ می کشید #
شارکو| 31 چند روز قبل
آه، دوستش چقدر دلش برای سکس تنگ شده بود، او به وضوح فاقد خروس بود. خوشبختانه دوست سیاهپوست او به او کمک کرد تا از شر نداشتن رابطه جنسی خلاص شود. من هرگز کسی را ندیده بودم که اینقدر تشنه دیک باشد.
سرد:-):-):-):-):-):-):-):-):-)| 10 چند روز قبل
دختر خوش صحبت و جذاب پشت تلفن به شوهرش می گوید که با بیدمشک خودارضایی می کند و می خواهد با یک مرد سیاه پوست آشنا شود. اکنون است که او باید یک خروس بزرگ را در شکاف خود احساس کند. شوهر از این تصمیم زن جوان استقبال می کند و از او می خواهد که معطل نکند. برای جوجه پولدار هیچ هزینه ای ندارد که یک سیاه پوست را برای ارضای شهوتش صدا کند. بله، خروس سیاه بزرگ درست به رحم او می کوبید، اما این فقط او را تشویق می کرد. شک نداشتم که او با کمال میل دهانش را به تقدیر او می رساند. من خودم همین کارو با اون عوضی میکردم!
# آنقدر لعنتش می کردم که دیکم گیر می کرد و جیغ می کشید #
آه، دوستش چقدر دلش برای سکس تنگ شده بود، او به وضوح فاقد خروس بود. خوشبختانه دوست سیاهپوست او به او کمک کرد تا از شر نداشتن رابطه جنسی خلاص شود. من هرگز کسی را ندیده بودم که اینقدر تشنه دیک باشد.
دختر خوش صحبت و جذاب پشت تلفن به شوهرش می گوید که با بیدمشک خودارضایی می کند و می خواهد با یک مرد سیاه پوست آشنا شود. اکنون است که او باید یک خروس بزرگ را در شکاف خود احساس کند. شوهر از این تصمیم زن جوان استقبال می کند و از او می خواهد که معطل نکند. برای جوجه پولدار هیچ هزینه ای ندارد که یک سیاه پوست را برای ارضای شهوتش صدا کند. بله، خروس سیاه بزرگ درست به رحم او می کوبید، اما این فقط او را تشویق می کرد. شک نداشتم که او با کمال میل دهانش را به تقدیر او می رساند. من خودم همین کارو با اون عوضی میکردم!
بد نیست.
برو [بلیپ]
لعنت به من، من سکس می خواهم
¶ من دوست دارم او را اینطوری لعنت کنم ¶
عالی.